۱۳۹۲ شهریور ۹, شنبه

يادي از شاهــکار سياســي شــاه فقيـد و مرحوم عبدالکريم سيفــی


يادي از شاهکار سياسي شاه فقيد و مرحوم عبدالکريم سيفی

دولت الجزيره از زير دستان فرانسوي ها به آزادي سياسي رسيده بود و سخت خودش را به اعراب مخصوصاً فلسطينی‌ها چسبانده بود.

آنها رابطه بسيار سردی با ايران داشتند و فقط در حدً کارداری رابطه سياسی موجود بود.

شاه  ايران کاردار سفارت ايران را در بحرين که يک ايرانی‌ بسيار وطن پرستی‌ بود به نام عبدالکريم سيفی دستور دادند به الجزيره رفته و عهده دار سفارت ايران در الجزيره شود.

عبدالکريم سيفی زبان عربی‌ را بهتر از يک عرب با سواد در حد دکترای زبان عربی‌ صحبت کرده و به تمامی آداب و رسوم اعراب به خوبی واقف بود. در زمان تصدی کارداری و کنسول در عراق ايشان یک بار توسط حکومت بعثی صدام حسين قبلا اخراج شده بود.

همانطور که ميدانيد بر عکس زمان حال حکومت آخوند‌ها که يک مشت آب حوض کش و مغنی سفير، کاردار و کنسول هستند،  وزارت امور خارجه ايران دوران حکومت پادشاهی ايران مهد ديپلمات‌های بسيار قوی و دوره ديده بود. مير فندرسکی، اردشيرزاهدی، بهرامی ها، دکتر امير اصلان افشار قاسملو، خلعتبری، هاشم حکيمی فقط نمونه‌های بسيار کوچکی بودند از اين بزرگان وزارت خارجه ما.

شاه با فرستادن عبدالکريم سيفی کسيکه چندين سال در عراق خدمت کرده بازی را آغاز کرد برای به تله انداختن صدام حسين.

شاه فقيد دانسته از اينکه طبقه حاکم بر الجزيره همگی‌زبان فرانسه را راحت تر از عربی‌ صحبت مي‌کنند، کارداری فرستاده بود که در زبان عربی‌ تسلط کامل داشت ولی فرانسه اصلا بلد نبود.

اين ظرافت کار زيبای شاه فقيد در يکی‌ از گزارشهای آقای سيفی و وزارت امور خارجه درج شده.

آقای سيفی در گزارش خود نوشته بود که رواسای حاکم بر الجزيره غير از بومدين که رئيس جمهور بود و رئيس مجلس، ديگران عربی‌ را در سطح آنکه دايه‌های آنها به آنها ياد داده اند میباشد.

دانستن زبان عربی‌ و اجرا کردن تمامی‌ آداب و رسوم‌های معمول اعراب توسط کاردار ايران يک چهره ديگر به دولت و مردم الجزاير نشان داد.

آنها هميشه در اين فکر بودند که ايرانی‌‌ها مانند خودشان که مستعمره فرانسه بودند غرب زده هستند و  پروپاگاندا‌های ياسر عرفات کثيف رهبر فلسطينی‌ها و صدام ملعون را باور کرده که ايران و ايرانيان دشمن اعراب هستند.

کم کم ديد دولت الجزيره نسبت به ايران و ايرانی‌ کاملا تغيير کرد. فاز دوم اجراي برنامه شاه فقيد اين بود که کاری کند خود دولت الجزيره ميانجی مذاکرات ايران با حکومت بعثی عراق شود راجع به مساله اروند رود که عراق ادعای صاحب بودن تمامی آنرا ميکرد.

عبدالکريم سيفی با زيرکی کامل اين برنامه را نيز اجرا کرده و کار به جايی رسيد که بومدين برای اينکه قهرمان اعراب شود خودش پيشنهاد اين ميانجی گری را کرد.

دعوت نامه‌ها فرستاده شد برای آمدن ميسيون ايرانی‌ و عراقی‌ به الجزيره برای شروع مذاکرات.

دولت عراق به دولت الجزيره اطلاع داد که آقای طارق عزيز، وزير امور خارجه با تجربه عراق رئيس ميسيون عراقی براي انجام مذاکرات خواهد بود.

جواب دولت شاهنشاهي ايران به دولت الجزيره بسيار مختصر و مفيد بود. تلکس وزارت امور خارجه ايران اعلام کرد که شاهنشاه آريامهر شخصا رهبري ميسيون ايران را به عهده داشته و اين خود اعليحضرت خواهند بود که با ميسيون عراق ملاقات و مذاکره خواهند کرد.

اين تلکس وزارت امور خارجه ايران فقط نشان دهنده نبوغ سياست شاهنشاه بود. تلکس وزارت امور خارجه در الجزيره مثل توپ صدا کرد. همه مردم ميدانستند که براي مذاکرات طارق عزيز از طرف عراق براي مذاکرات ميايد و خود شاهنشاه نمايندگي ايران را به عهده دارد.

صدام حسين يک قداره بند لات چاقو کش، قصاب و شکنجه‌گر  بسيار خوبي‌ بود ولي‌ چيزي که هيچ سرش نمي‌شد بازي سياست و ديپلماسي بود. شاه فقيد ما با برنامه، خيال آوردن صدام حسين پشت ميز مذاکرات را داشت.

با اين تلکس وزارت امور خارجه, صدام در مخمصه بدي گير کرد. از يک طرف اگر خودش نمي‌‌آمد ميگفتند که از شاه ترسيده و اگر ميامد هيچ معلوم نبود که قرار بود چه بشود.

با طارق عزيز سرنوشت مذاکرات معلوم بود. صحبت‌ها به هيچ نتيجه‌اي نميرسيدند و همه دست از پا دراز تر به ممالک خود بر ميگشتند.

شاه دانسته يک سد محکم جلوي صدام گذشت! فردای جواب تلکس وزارت امور خارجه ايران دولت عراق اعلام کرد که صدام حسين رهبری ميسيون عراق را به عهده خواهد گرفت.

جواب دولت عراق به ايران فرستاده شد. شاه فقيد قسمت دوم بازی روانی‌ خود را روی صدام حسين شروع کرد.

وزارت امور خارجه در جواب حضور صدام يک تلکس به الجزيره فرستاد که چون اين مذاکرات طولانی نخواهند بود، درخواست دولت ايران اينست که محل مذاکره در همان فرودگاه الجزيره باشد.

باز دوباره شاه دانسته از لج بازی اعراب اين آتو را به زمين کوبيد. حالا صدام پيش خود شروع به فکر کردن کرد که مذاکره غير از خورد کردن شخصيت ايشان براي کار ديگری درست نشده!! دولت الجزيره با اعلام زمان ملاقات از طرفين دعوت به عمل آورد که به الجزيره بيايند.

حالا ديگر شخصيت شاه يک قهرمان در الجزيره شده بود. در روز و ساعت موعود اولين هواپيمأئی که در آسمان فرودگاه الجزيره پيدا شد هواپیمای حامل صدام و ميسيون عراقی بود.

هواپيماي زيبای شهباز با آن رنگ آبی‌ آسمانی سمبل غرور و افتخار کشور ما با کمی‌ تاخير داشت به فرودگاه الجزيره ميرسيد.

هواپيماي عراقی‌ حامل صدام حسين از برج مراقبت فرودگاه الجزيره اجازه فرود خواست.

در اينجا اتفاقی افتاد که هنوز من ايرانی‌ به ايرانی‌ بودن خودم و منزلت شاه با غرور افتخار مي‌کنم.

برج مراقبت فرودگاه الجزيره به هواپيمای صدام حسين اجازه نشست نداد!! به خلبان هواپيماي صدام گفت که باند فرودگاه هنوز آماده نيست بهتر است دور بزند و در هوا باشد تا اطلاع ثانوي.

اين کار آنقدر ادامه پيدا کرد تا شهباز به آسمان فرودگاه الجزيره رسيد. در اينجا خلبان شهباز از برج مراقبت اجازه نشستن خواست خلبان شهباز با کمال فروتنی و سادگی‌ گفت من محمد رضا پهلوی کاپيتان شهباز اجازه فرود ميخواهم. در برج فرودگاه ولوله شد.

مأمور برج مراقبت با صدايي لرزان از هيجان ولی‌ بسيار خوشحال پرسيد شما شاه ايران هستيد؟ شاهنشاه جواب دادند بله! مأمور برج مراقبت در جواب گفت اعليحضرت فرودگاه الجزيره در اختيار شماست. ما بی‌ صبرانه در انتظار شما بوديم.

شاهنشاه تشکر کرده و شهباز در باند فرودگاه نشت. هواپيما تاکسي کرده و به جلوی پاويليون دولتی رسيد. در هواپيما باز شد و شاهنشاه از پلکان هواپيما شروع به پايين آمدن کردند.

در اينجا تمامی رجال الجزيره جمع شده بودند برای ديدن شاه ما. آنها بی‌ اختيار برای ابراز کردن احساسات خود شروع به دست زدن کردند. آقای بومدين رئيس جمهور الجزيره شاهنشاه را در بغل گرفته و با ايشان دست دادند.

آنها در پوديوم ايستاده و ارکستر ارتش الجزيره، سرود شاهنشاهی را شروع کرد به زدن، پس از پايان سرود شاهنشاهی، شاهنشاه به ديدن سان گارد احترام مشغول شده و عبدالکريم سيفی با افتخار پشت شاه  خود در حرکت بود.

کسي‌ دقت نکرد که در آن لحظه يک هواپيمای ديگر دارد به زمين مينيشيند. آن هواپيما حامل صدام حسين بود که تازه اجازه نشست گرفته بود!

شاهنشاه به پاويليون دولتی رفته و در اتاقی که برای مذاکرت مهيا شده بود به نوشيدن قهوه پرداختند. خلبان شهباز دستور داشت که هواپيما را جلوی پاویليون دولتی نگاه داشته سوختگيری کرده و در حالت استند بای باشد.

در اين لحظه صدام حسين دشمن ديرينه شاه فقيد و ملت ايران وارد سالن مذاکره شد. شاه فقيد مانند کسيکه دوست ديرينه خود را ديده باشد با لبخند به سوی صدام رفته، دست ايشان را فشردند.

شاهنشاه برنامه چيده بودند که در يک مذاکره طولانی به سبک ماراتون فرسايشی صدام را خسته کرده تا به هدف برسند. خود شاهنشاه رهبری مذاکرات را به عهده گرفتند و درست 4 ساعت اين مذاکرات طول کشيد.

در هر دو ساعت, نيم ساعت تنفس برنامه ريزی شده بود. شاهنشاه به اتاق بغلی رفته و يک تخت کوچک تاشو ارتشی در آنجا براي ايشان مهيا شده بود کمی‌ دراز کشيده و باز به ميز مذاکره بر ميگشتند.

در اين مدت 4 ساعت اعليحضرت غير از قهوه دست به هيچ چيز ديگر نزدند نه صبحانه، نهار و يا شام. در آخر اين مدت 4 ساعت کشور ما به رهبری مدبرانه و برنامه ريزی دقيق شاه فقيد خودمان به تمامی اهدافي‌ که ميخواست رسيد.

مرز آبی ايران و عراق که از دوران تسلط انگليسی ها بر عراق و خليج پارس همواره به سود عراق بود به شوه بسيار زيبایی بصورت خط تالوگ (خطی که در ميانه ژرفترين نقطه آب کشيده می شود، لزوما اين خط در وسط راه آبی نيست، در جایی قرار میگيرد که ژرفای آب اجازه کشتيرانی به هردو طرف بدهد.) مشخص شد وبخش هایی که بدون دليل در اختيار عراق قرار داشت عقب رانده شده و مرزبندی و سيم کشی می شد. چنين قراردادی در آن زمان به آن ظرافت تنها از عهده ديپلمات های ورزيده و درايت شاهنشاه آريامهر بر می آمد که به زيبایی وظرافت ديپلماتيک حاصل شد.


صدام خسته، گيج و خواب آلود تازه فهميد که با چه سياستمدار کهنه کاری طرف بوده. ولی‌ ديگر دير شده بود. صدام بازی را درسته به شاه فقيد باخته بود!

شاهنشاه دستور دادند که اين قرداد در سازمان ملل ثبت شده و به نام قرداد الجزيره يکی‌ از بهترين تاکتيک‌های مذاکره در دنيا شناخته شد.

بعد از رفتن شاهنشاه از ايران اولين کاری که صدام کرد پاره کردن اين قرداد الجزيره و حمله به ايران بود.
( امید است نسل جوان ایران تاریخ را بدرستی یاد بگیرند تا از واقعیتهاآگاه شوند . کاوه . سراج )





به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed