۱۳۹۱ خرداد ۷, یکشنبه

مصاحبه خانم الهه بقراط با شاهزاده رضاپهلوی در تلویزیون ایرانیان ( IRTV ) برلین .آلمان






روز یکشنبه 27/5/2012 تلویزیون ایرانیان برلین IRTV مصاحبه ئی را با شاهزاده رضا پهلوی توسط خانم الهه بقراط
در برلین انجام داد و پیرامون مسائل روز ایران از ایشان پرسشهائی نمود. مشروح این گفتگو  در ویدئوهای زیر .

»» 1 ««







                                                                    »»  2 ««

به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed

۱۳۹۱ خرداد ۵, جمعه

داستانهــائی از شاهنـامـه . مازیار قویدل .

داستانهائی از شاهنامه .
از ایرانیار شاهنامه پژوه  مازیار قویدل .






دنباله داستان گفتگوی فریدون با مادرش در باره ی ضحاک ماردوش . جشن خردادگان و اندیشمند بزرگ ایران و جهان  عمر خیام نیشابوری و .....
دمی با شاهنامه . همدمی با شاهنامه !








به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed

انتظار ما از جامعه آزاد جهانی حمایت از خواست حد اقل مردم ایران برای یک انتخابات آزاد است ! رضا پهلوی در گفتگو با رادیو فردا

انتظار ما از جامعه آزاد جهانی حمایت از خواست حد اقل  مردم ایران برای یک  انتخابات آزاد است . کشور آلمان میتواند بعنوان یکی از اعضا موثر حقوق بشر سازمان ملل  ازمردم ایران برای رسیدن به دموکراسی واعتراضشان به پایمال شدن حقوق بشر در ایران پشتبانی نماید .  تنها موضوع برنامه هسته ئی ایران برای ما کافی نیست  . دنیای آزاد و جوامع حقوق بشری باید به نقض آشکار  حقوق بشر در جمهوری اسلامی هم واکنش نشان دهند و آنرا در مذاکرات خود مورد نظرقرار بدهند .
این خلاصه ئی  از موضوعات مطرح شده  بین  شاهزاده رضا پهلوی و نمایندگان مجلس آلمان بود .مصاحبه ایشان را در اینمورد با شهرام میریان   خبرنگار رادیو فردا در ویدئو زیر میتوان شنید  .


به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۶, سه‌شنبه

نامه رستم فرخزاد به برادرش / شاهنامـــه





یکی نامه سوی برادر به دردنبشت و سخنها همه ياد کرد
نخست آفرين کرد بر کردگارکزو ديد نيک و بد روزگار
دگر گفت کز گردش آسمانپژوهنده مردم شود بد گمان
گنهکار تر در زمانه منماز ايرا گرفتار آهرمنم
که اين خانه از پادشاهی تهيستنه هنگام فيروزی و فرهيست
ز چارم همی بنگرد آفتابکزين جنگ ما را بد آيد شتاب
ز بهرام و زهره است ما را گزندنشايد گذشتن ز چرخ بلند
همان تير و کيوان برابر شدستعطارد به برج دو پيکر شدست
چنين است و کاری بزرگ است پيشهمی سير گردد دل از جان خويش
همه بودنی ها بينم همیوز او خامشی برگزينم همی
بر ايرانيان زار و گريان شدمز ساسانيان نيز بريان شدم
دريغ آن سر تاج و آن تخت و داددريغ آن بزرگی و فر و نژاد
که از اين پس شکست آيد از تازيانستاره نگردد مگر بر زبان
برين سال چهار صد بگذردکزين تخم گيتی کسی نسپرد
از ايشان فرستاده آمد بمنسخن رفت هرگونه بر انجمن
که از قادسی تا لب رودبارزمين را ببخشيم با شهريار
و از آنسو يکی بر کشايند راهبه شهری کجا هست بازارگاه
بدان تا خريم و فروشيم چيزاز آن پس فزونی بجوئيم نيز
پذيريم ما ساو و باژ گراننجوئيم ديهيم کند آوران
شهنشاه را نيز فرمان بريمگر از ما بخواهد گروگان بريم
چنين است گفتار کردار نيستجز از گردش کژ پرگار نيست
برين نيز جنگی بود هر زمانکه کشته شود صد هژبر دمان
بزرگان که با من بجنگ اندراندبه گفتار ايشان همی ننگرند
چو می روی طبری و چون ارمنیبجنگ اند با کيش اهريمنی
چو کلبوی سوری و اين مهترانکه گوپال دارند و گرز گران
همی سرفرازند که ايشان که اندبه ايران و مازندران بر چه اند
اگر مرز و راهست اگر نيک و بدبگرز و شمشير بايد ستد
بکوشيم و مردی بکار آوريمبر ايشان جهان تنگ و تار آوريم
نداند کسی راز گردان سپهرکه جز گونه گشتست بر ما بمهر
چو نامه بخوانی خرد را مرانبپرداز و بر ساز با مهتران
همه گرد کن خواسته هر چه هستپرستنده و جامهای نشست
همی تا آذرآبادگانبه جای بزرگان و آزادگان
هميدون گله هر چه داری ز اسپببر سوی گنجور آذرگشسب
ز زابلستان هم ز ايران سپاههر آنکس که آيند زنهار خواه
بدار و بپوش و بيارای مهرنگه کن بدين گرد گردان سپهر
کز و شادمانيم وز با نهيبزمانی فراز و زمانی نشيب
سخن هر چه گفتم به مادر بگوینبيند همانا مرا نيز روی
دردوش ده از ما و بسيار پندبده تا نباشد بگيتی نژند
ور از من بد آگاهی آرد کسیمباش اندر اين کار غمگين بسی
چنان دان که اندر سرای سپجکسی که نهد گنج با دست و رنج
هميشه به يزدان پرستی گرایبپرداز دل زين سپنجی سرای
که آمد به تنگ اندرون روزگارنه بيند مرا زين سپس شهريار
تو با هرکه از دوده ما بوداگر پير اگر مرد برنا بود
همه پيش يزدان نيايش کنيدشب تيره او را ستايش کنيد
بکوشيد و بخشنده باشيدنيز ز خوردن به فردا ممانيد چيز
که من با سپاهی به سختی درمبه رنج و غم و شور بختی درم
رهايی نيابم سرانجام از اينخوشا باد نوشين ايران زمين
چو گيتی بود تنگ بر شهريارتو گنج و تن و جان گرامی مدار
کزين تخمه نامدار ارجمندنماند جز شهريار بلند
بکوشش مکن هيچ سستی بکاربه گيتی جز او نيست پروردگار
ز ساسانيان يادگار او است و بسکزين پس نبيند از اين تخمه کس
دريغ اين سر تاج و اين مهر و دادکه خواهد شدن تخم شاهی به باد
تو پيروز باش و جهاندار باشز بهر تن شه بتيمار باش
گر او را بد آيد تو شو پيش اویبه شمشير بسپار پرخاشجوی
چو با تخت منبر برابر شودهمه نام بوبکر و عمر شود
تبه گردد اين رنجهای درازشود ناسزا شاه گردن فراز
نه تخت و نه ديهيم بينی نه شهرز اختر همه تازيان راست بهر
چو روز اندر آيد بروز درازنشيب درازاست پيش فراز
بپوشند از ايشان گروهی سپاهز ديبا نهند از بر سر کلاه
نه تخت و نه تاج و نه زرينه کفشنه گوهر و نه افسر و نه بر سر درفش
برنجد يکی ديگری بر خوردبداد و ببخشش کسی ننگرد
شب آيد يکی چشم رخشان کندنهفته کسی را خروشان کند
ستاننده روز و شب ديگريستکمر بر ميان و کله بر سرست
ز پيمان بگردند و از راستیگرامی شود کژی و کاستی
پياده شود مردم جنگجویسواری که لاف آرد و گفتگوی
کشاورز جنگی شود بی هنرنژاد و گهر کمتر آيد ببر
ربايد همی اين از آن و آن از اينز نفرين ندانند باز آفرين
نهان بهتر از آشکار شوددل شاه شان سنگ خارا شود
بد انديش گردد پسر بر پدرپدر همچنين بر پسر چاره گر
شود بنده بی هنر شهريارنژاد و بزرگی نيايد بکار
بگيتی کسی را نماند وفاروان و زبانها شود پر جفا
ز ايران و از ترک و ز تازياننژادی پديد آيد اندر ميان
نه دهقان و نه ترک و نه تازی بودسخنها به کردار بازی بود
همه گنجها زير دامن نهند بميرندو کوشش به دشمن دهند
بود دانشومند و زاهد بنامبکوشد از اين تا که آيد بدام
چنان فاش گردد غم و رنج و شورکه شادی به هنگام بهرام گور
نه جشن و نه رامش و نه کوششنه کام همه چاره و تنبل و ساز دام
پدر با پسر کين سيم آوردخورش کشک و پوشش کليم آورد
زيان کسان از پی سود خويشبجويند و دين اندر آرند پيش
نباشد بهار از زمستان پديدنيارند هنگام رامش نبيد
چو بسيار از اين داستان بگذردکسی سوی آزادگان ننگرد
بريزند خون از پی خواستهشود روزگار مهان کاسته
دل من پر از خون شد و روی زرددهان خشک و لبها شده لاژورد
که تا من شدم پهلوان از ميانچنين تيره شد بخت ساسانيان
چنين بی وفا گشت گردان سپهردژم گشت و از ما ببريد مهر
مرا تير و پيکان آهن گذارهمی بر برهنه نيايد بکار
همان تيغ کز گردن پيل و شيرنگشتی بزخم اندر آورد سير
نبرد همی پوست بر تازيانز دانش زيان آمدم بر زيان
مرا کاشکی اين خرد نيستیگر انديشه نيک و بد نيستی
بزرگان که در قادسی با مننددرشتند و بر تازيان دشمنند
گمانند کين بيش بيرون شودز دشمن زمين رود جيحون شود
ز راز سپهر کس آگاه نيستندانند کين رنج کوتاه نيست
چو برتخمه بگذرد روزگارچو سود آيد از رنج و از کارزار
تو را ای برادر تن آباد باددل شاه ايران بتو شاد باد
که اين قادسی گورگاه من استکفن جوشن و خون کلاه من است
چنين است راز سپهر بلندتو دل را بدرد برادر مبند
دوديده ز شاه جهان بر مدارفدا کن تن خويش در کارزار
که زود آيد اين روز اهريمنیچو گردون گردان کند دشمنی
چو نامه به مهر اندر آورد گفتکه پيونده را آفرين باد جفت
که اين نامه نزد برادر برد بگويدجزين هر چه اندر خورد

از شاهنامه  فردوسی توسی 


به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۵, دوشنبه

جوابیه غیر رسمی گوگل در مورد حذف نام خلیج فارس


جوابیه غیر رسمی گوگل در مورد حذف نام خلیج فارس



بسمه تعالی

خدمت شهروندان شهیدپرور و همیشه در صحنه ایرانی کلهم اجمعین
آقاجان! علت اینکه ما نام خلیج فارس را از روی نقشه‌های خودمان حذف کردیم این بود که دیدیم حکومت شما تاریخ هخامنشی و شاهان گذشته را از کتابهای درسی مدارس حذف کرد و شما هیچی نگفتید. ما هم فکر کردیم که اینها که یک حکومت عربی را بیش از سی سال است که تحمل کرده‌اند لابد از حذف یک نام خلیج فارس هم خواهند گذشت.
ملتی که ارزشهای ایرانی خودش را فراموش کرده و امروز تحت سیطره حکومتی است که دیپلماتش در برزیل انگشت توی ........ بچه مردم میکند و اسمش را میگذارند تفاوت فرهنگی. خوب لابد حذف دو کلمه هم از روی نقشه را میتوان تفاوت فرهنگی و یا فراموشی فرهنگی نامید.
 


بر همگان واضح و مبرهن است که نام اصلی و واقعی خلیج فارس همان خلیج فارس است نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیش. اینکه بعضی میخواهند بگویند خلیج نیلگون فارس و یا خلیج همیشگی فارس و یا خلیج دمکراتیک فارس و یا خلیج اسلامی فارس ویا غیره همگی فاقد سند تاریخی است. خلیج فارس همان خلیج فارس است. تمام.

اما دو کلام حرف حساب با شما ملتی که رگ غیرت‌تان برای حذف نام خلیج فارس بیرون زده و از زور ناراحتی میخواهید رگ دست خودتان را ببرید و خودکشی کنید دارم و آن اینکه: عموجان! سی سال است که حکومتی که سرکار است تمام ماهیت فرهنگی و اعتقادات و ارزشهای ایرانی را از شما گرفته و مشتی خزئبلات هزار و چهارصد سال پیش را جایگزین کرده شما کک‌تان نمیگزد آنوقت چگونه است که برای حذف نام خلیج فارس اینقدر برای ما شاخ و شانه میکشید؟

حضرت عباسی شما عجب ملت عجیبی هستید. پنجاه درصد سهم دریای مازندران که حق مسلم  شما بود را بدون سر و صدا از شما گرفتند یکنفر از شما ملت همیشه در صحنه اعتراض نکردید و حتی خون از دماغ کسی نریخت آنوقت هی دارید گیر میدهید که گوگل چرا این کار را کرد و از حق ما دفاع نمیکند؟

آقاجان! تاریخ نشان داده که ملت ..........و ترسو به هیچ حا نمیرسد. ملتی که توسری خور باشد حقش این است که در دنیا تحقیرش کنند. توی فرودگاهها با او بدرفتاری کنند. اسم دریا و شهرهایش را تغییر بدهند و یا مثل گوگل فقط به حذف نام آن اکتفا کنند.

آقای ملت ایران!

تا کی میخواهید دل خودتان را با این چیزها خوش کنید؟ خانه از پای بست ویران است و خواجه در بند ایوان است. مملکت شما را دارند غارت میکنند و حالا شما نشسته‌اید عزا گرفته‌اید که چرا گوگل این کار را کرد و چرا فلان سازمان آن کار را نکرد و غیره؟

بقول شاعر : برو قوی شو که در نظام طبیعت ضعیف پایمال است. 

تا زمانی که شما اجازه میدهید این حکومت بیعرضه و غیر ایرانی بر شما حکومت کند باید هر روز شاهد این قبیل اتفاقات هم باشید. یک روز گوگل یکروز سایت وزارت دفاع امریکا یکروز یکروز آلمان یکروز فرانسه و یا هر خراب شده دیگر.



جمع کنید این بساط رو. شما اگر راست میگویید اجازه ندهید چند تا آخوند بیسواد مملکت را به اینجا برسانند که زنان و دختران شما برای تامین مخارج زندگی توی بارها و کازینوهای کشورهای حاشیه خلیج فارس تن فروشی کنند.



ما توی گوگل از شما ملت ایران در شگفتیم که چرا آنروز که جمهوری اسلامی تاریخ ایران باستان را از کتابهای تاریخ بچه‌های شما در مدارس حذف کرد رگ غیرتتان نجنبید؟ آیا برایتان مهم نیست که فرزندانتان هویت اصیل ایرانی خود را نشناسند و از تمدن اصیل و باستانی خود دور بمانند و بجای آنها در مورد صلح حدیبیه و نام اسب حضرت عباس را یاد بگیرند؟

چرا برای این چیزها حساسیت نشان نمیدهید؟

این حکومت اسلامی چنان فرزندان شما را در مدارس شستشوی مغزی میدهد که گویی اسرائیل دشمن بالفطره ما ایرانی‌هاست. آنقدر که در کتابهای درسی بر روی فلسطین و وقایع جنوب لبنان به بچه‌ها خوراک ذهنی میدهند از فردوسی و رستم و سهراب و شیرین و فرهاد خبری نیست.

خلاصه اینکه شما اول بروید مملکت خودتان را نجات بدهید بعد بیایید با ما دعوا راه بیاندازید. مطمئن باشید آنروز که نشان دادید یک ملت سربلند و سرفراز و قدرتمند هستید همه در مقابل شما جانب احتیاط و احترام را در پیش میگیرند و دیگر هر ننه قمری نمی‌آید به آب و خاک کشور شما قصد و غرضی داشته باشد. 

از طرف گوگل و حومه

به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed