۱۳۹۱ دی ۲۰, چهارشنبه

نیک آهنگ کوثــر اعـــدام بایــد گـــردد .


از شـهــرام همایــون .

هفته گذشته گزارشی از سوی پنتاگون ـ وزارت دفاع آمریکا ـ منتشر شد که طی آن به فعالیت 

وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در درون و بیرون از ایران پرداخته و نکات مهمی در رابطه با عملکرد امنیتی این وزارت را برملا ساخته است.

حتی بدون انتشار این گزارش ، آنهایی که به هرحال، با رویدادهای ایران رو در رو بوده اند به سادگی می توانسته اند، و می 

توانند حضور پررنگجمهوری اسلامی را در متن اپوزیسیون ملاحظه و مشاهده کنند.

برای روشن شدن نشانه های این حضور لازم به کنکاش بسیار و تحقیق گسترده ای هم نیست حتی در سطح نیز این 

حضور چنان پررنگ است که تلؤلؤ نور آن کافی است تا چشم انسان را از تماشای سیاهی پیرامون، آنچنان از کار بیاندازند 

که جز نوری آزار دهنده، هیچ نبیند. برای مثال جریان ها یا شخصیت های حقیقی که درتقابل با جمهوری اسلامی هستند 

را در نظر بگیرید. این گروه ها، یا افراد بیش از آن که از سوی جمهوری اسلامی تحت فشار قرار بگیرند، از سوی سایر 

نیروهای مخالف جمهوری اسلامی به ستیز کشانده می شوند. در حقیقت تز وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی را می توان 

در این جمله خلاصه کرد: «سرکوب نیروهای مخالف جمهوری اسلامی به دست مخالفین جمهوری اسلامی »! این که 

جمهوری اسلامی چگونه توانسته به این موفقیت دست یابد در گزارش پنتاگون به خوبی پاسخ داده شده است.

«وزارت اطلاعات بیش از 30 هزار پرسنل دارد که بسیاری از آنها در عملیات مخفی شرکت دارند که در جای جای جهان 

انجام می گیرد». 

وزارت دفاع آمریکا، در این گزارش 64 صفحه ای اذعان دارد که: فعالیت وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در کشورهای آمریکای لاتین، موجب شگفتی و نگرانی مسئولان دولت آمریکاست. 

پژوهش اخیر پنتاگون به 17 ایرانی اشاره کرده که بین دسامبر 1979 و مه 1996 خارج از ایران ترور شده اند. همه ی این 

هفده نفر، مخالف جمهوری اسلامی بوده اند.

ملاحظه کنید که پنتاگون در عین حال که می گوید ترورها در سال 1996 به پایان رسیده است اما ضمناً می گوید که امروز از 

فعالیت اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی، نگران است! چرا...؟ آیا جز این است که بعد از آبروریزی های مربوط به ترور 

شخصیت ها، جمهوری تکنیک کار خود را تغییر داده و به جای ترور فیزیکی به «ترور شخصیتی» دست می زند، آنجا که می 

گوید: «وزارت اطلاعات ایران مأموران مخفی بسیاری دارد و در حیطه جاسوسی به شدت فعال است و این کار را از راه نفوذ 

سازمان دهی شده به مجامع و محافل ایرانیان ساکن خارج از کشور انجام می دهد، همچنین از طریق ایجاد نهادهایی که 

مدعی کمک به پناهندگان ایرانی تبار است!»

در همین گزارش به شاخه ی «نفاق» افکنانه وزارت اطلاعات اشاره شده و می گوید: «این شاخه از وزارت اطلاعات وظیفه 

دارد تا اخبار دروغ و دستکاری شده را در راستای اهداف خویش تنظیم و منتشر نماید».

با در نظر گرفتن این اطلاعات ، نگاهی بیندازید به فعالیت مخالفان جمهوری اسلامی در خارج از کشور.

به عنوان مثال، آیا حجم مخالفت با شاهزاده رضا پهلوی ، که به هر روی نمادی از بخش قابل توجهی از مخالفان جمهوری 

اسلامی است بیشتر از سوی مخالفان جمهوری اسلامی! انجام می شود یا خود جمهوری اسلامی.

آیا سازمان مجاهدین خلق بیشتر از سوی مخالفان جمهوری اسلامی مورد توهین و افترا و سرزنش قرار می گیرند و یا 

مستقیماً از سوی خود جمهوری اسلامی؟

این دو نمونه را فقط به عنوان نمونه ذکر کردم در سایر موارد هم درست چنین است، به طوری که هر مخالف جمهوری 

اسلامی ابتدا و بیشتر باید نیرو و انرژی خود را صرف مقابله با سایر نیروهای مخالف جمهوری اسلامی کند تا خود جمهوری 

اسلامی.

این مقدمه نسبتاً طولانی را گفتم تا برسم به یک حادثه ، حادثه انتشار فایل های صوتی مکالمه «نیک آهنگ کوثر» با 

مهدی هاشمی. این ماجرا را در کل نگاه کنید. نیک آهنگ به عنوان یک شخصیت مخالف جمهوری اسلامی در یک ماجرای 

قضایی، متن مکالمات خود را با مهدی هاشمی ـ به درخواست وکلای خود هاشمی ـ در اختیار آنان قرار داده است، بعدها 

به هر شکل این نوارها منتشر شده است. اما این روزها ملاحظه می کنید که ظاهراً مجرم اصلی نیک آهنگ خان است. 

اصلاً مهدی هاشمی که بوده ؟ چه گفته؟ و چرا اصلاً فراموش شد، فراموش که نه صدها وکیل مدافع دلسوز اخلاق جامعه 

یافته است و اصل ماجرا آنچنان ماهرانه تحت الشعاع قرار گرفته که منجر به آزادی مهدی خان هاشمی هم شده است.

نیک آهنگ کوثر، همان کاری را کرد که نوع شدیدترش را آن دو خبرنگار در ماجرای نیکسون کرده بودند و منجر به استعفای 

پرزیدنت آمریکا شد و هیچکس هم، حتی طرفداران نیکسون، خبرنگاران را محکوم نکردند که عمل غیراخلاقی انجام داده اید! 

اما ظاهراً در جمع ما ایرانی ها، و پس از برملا شدن نقش فرزند قدرتمندترین شخصیت جمهوری اسلامی در ماجراهای 

خارج از کشور این فاش کننده ی جرائم است که باید محکوم شود به طوری که پس از این هیچ کس، تحت هیچ شرایطی 

جرأت نکند تا مدرکی را در جهت محکومیت جمهوری اسلامی، در جامعه ارائه کند. 

نیک آهنگ نه به دفاع من احتیاج دارد و نه من چنین قصدی دارم اما وظیفه ی ما به نظر این بنده ـ قبل از محاکمه نیک آهنگ 

ـ پرداختن به محتویات این نوارهاست. چند مقاله در جهت خوب یا بد بودن کار نیک آهنگ خوانده اید و چند اظهار نظر در 

رابطه با اظهارات مهدی هاشمی!

ملاحظه می فرمایید که آن 30 هزار نیرو به چه خوبی مشغول فعالیت است به طوری که مسئولان امنیتی آمریکا را نگران 

کرده اما ما ظاهراً همچنان نگران سقوط ارزش های اخلاقی روزنامه نگاری هستیم. تا جایی که به جای آن که از خود 

بپرسیم آن آقازاده که بوده، چه کرده، با چه کسانی ارتباط داشته، چه کسانی را حمایت کرده، چرا به قول همین نیک آهنگ 

می خواسته یک سایت فعال را خریداری کند و آیا کسی که چنین قصدی داشته در مورد سایر رسانه ها و شخصیت های 

رسانه ای اقدام مشابهی انجام داده یا خیر؟ مشغول محاکمه یک روزنامه نگار به خاطر انتشار مکالماتی هستیم که تازه 

مستقیماً از سوی خود او نیز انجام نشده است و طبیعی است که باید انتظار داشته باشیم به جای برخورد با جمهوری 

اسلامی، از سوی مخالفان جمهوری اسلامی به زودی فریاد برآورده شود که: «نیک آهنگ کوثر اعدام باید گردد»!
به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed