محترم مومنی روحی
وقتی که استاد و شاگرد رند باشند ؛ اقتصاد یک کشور نابود می شود!
تصور بفرمائید که استاد چینی ها باشند ، و شاگرد هم سران ابله جمهوری ننگین اسلامی . آنگاه به وضوح در خواهید یافت ، که چگونه این شاگرد بی خرد ، فقط با رونویسی کردن از " تز " اقتصادی استاد ، که تزش مناسب خود و کشور و شهروندانش است ؛ چگونه مردم ساده انگار و در هچل افتاده میهنمان ، شاهد نابودی و به فساد کشیده شدن اقتصاد اجتماعی و فردی خود و سرزمین شان خواهند بود ؟
" تز رندانه اقتصادی استاد حیله گر چینی " که شاگرد بی خردی چون آخوندهای کودن و نادان جمهوری ناشایست اسلامی آموخته ؛ و بدون توجه به نتایج و عواقب بدخیم چنین روشی ، آنهم در ایران انقلاب زده و آسیب دیده ؛ آنچه را هم که باقیمانده بود را به ورطه ی فنا و نیستی افکند !
مشهور است در محله ی چينی نشين رم در کشور ايتاليا ، هيچ چينی نمی ميرد ! در اين محله ، جنازه هر چينی مرده را ، به سرعت ناپدید و گم وگور می كنند ؛ تا گذرنامه و مدرك شناسايی اش را ، به چين بفرستند ؛ و با آن مدارك ، چينی ديگری وارد ايتاليا بشود . پليس و اداره مهاجرت ايتاليا در حیرت ماندهاند ؛ که با این ترفند چینی ها چگونه مقابله بكنند ؟ که تا با معمول شدن آن بتوانند از اینگونه اقدامات حیله گرانه چینی ها جلوگیری بکنند ؟!
DNA نخست اندیشه آزمایش
برای مسافران ، و تشخيص داده شدن فرد شصت هفتاد ساله فوت شده چینی ، از یک چينی چهل پنجاه ساله تازه وارد شده به کشور ایتالیا ، برای مأموران فرودگاه ناممكن به نظر رسید ؛ و آنها هنوز در این باره می اندیشند که از این تخلفات قانونی چینی ها در کشورشان ، که بسیار مرموز و زیرکانه به انجام می رسانند ممانعت به عمل بیاورند !
احوال اقتصاد کنونی ايران ما نيز بر همين منوال است . هر بلايی که بر سرش می آورند ، انگارآب از آب تكان نمی خورد ؛ و همه تلاشهای کارشناسان مسائل اقتصادی در کشور ، به نتیجه ای که مایلند به آن برسند منتهی نمی شود !
مسؤلان نادان و بی خرد رژیم رسوای اسلامی ، با روشی که از استاد چینی شان آموخته اند ؛ سعی می کنند که با سرعت هر چه تمامتر ، جنازه اشتباهات اقتصادی خودشان را ، با مرتکب شدن اشتباهی بزرگتر از قبلی ناپدید و گم وگور بكنند ؛ تا آثاری از آن متوفی بر جای نماند !
این کودنها به خیال خودشان ، با انجام دادن چنین کارهائی ، می توانند به راحتی بر سر ملت ایران کلاه بگذارند ؛ شاید هم در تفکرات باطل خویش ، در نظر دارند که سر مخالفان بین المللی خودشان را نیز شیره بمالند ؛ و جلوه های غیر واقعی یک اقتصاد موفق و شکوفا را به جهانیان نشان بدهند !
غافل از آنند كه در رابطه با موضوع اقتصاد ، دشوار خواهد بود که بتوان چيزی را برای مدتی طولانی پنهان كرد . بالاخره هر چه که مخفی کاری شان را با رندی کامل هم ادامه بدهند ؛ سرانجام بوی تعفن جنازه آن اشتباه به همه جا انتشار خواهد یافت ؛ و شیپور رسوائی شان را بر سر بام همه کوی و برزنهای داخل و خارج از کشور ، به صدا در خواهند آورد !
بیان دونمونه از جنازههايی كه می كوشند مخفی و یا ناپدید شان بكنند ؛ در این جا ضروری به نظر می رسد ؛ امید که برای درک مورد مطرح شده در این نوشتار كفايت هم بکند :
مثال1 – مسؤلان این حکومت بدنهاد ، به ویژه رهبر خودمحور ، دولت نادان و رئیس جمهور بی کفایت آن ، و نیز مشاوران و وزرای چپ و راست آن و این ، بدان گونه " اقتصاد كردهاند " یا در کار اقتصاد بوده اند ؛ كه در این برهه زمانی ، مردم ستمدیده و انقلاب زده ایرانی ، برای محافظت نمودن از قدرت خريد خودشان به دنبال ارز مي دوند . که تا شاید بتوانند با خریدن و فروختن آن ارزها ، مبلغی به قلک اقتصادی خانواده شان اضافه بکنند !
ده اسكناس صد يورويی ( هزار يورو) را ، که از قبل در جيب بغل كت قديمي خود جاسازی كرده بودند ؛ و با این امید که در روز مبادا به کارشان بیاید در كمد لباس نگاه ميداشتند ؛ گاه وبيگاه هم به آن سرك ميكشیدند كه یوروها سر جای خود هستند یا نه ؟ همواره هیچگونه مشاهده ای از بیشتر شدن تعداد آن اسکناسها نصیبشان نشده است !
حدود يك سال ميگذرد ، که ده اسكناس صد يوروئی ایشان ، هنوز همان ده اسكناس صد يوروئی است . تا به حال بچه اسكناسي متولد نشده است ؛ هنوز همان هزار يورو را دارند . نه سرمايه گذاری شده ، و نه اشتغالی ايجاد گشته است . از ديد اقتصاد ملی ، چنين پساندازی با بازده صفر نامیده می شود . سؤآل اين است ، چگونه " اقتصاد كردهايم " ؟ كه سرمايه گذاری یی با بازده صفر ، به بهترين امكان برای سرمايه گذاری در كشور بدل شده است ؟!
مثال 2 - آن گونه " اقتصاد كردهايم " ، كه خانوارها و بنگاه های معاملات ملکی ، که جهت رشد درآمد خویش و رونق دادن به اقتصاد خودشان ، در کار خرید و فروش ارز وارد شده اند ؛ در پی به دست آوردن سودهای احتمالی ، ساختمانهای خودشان را ، با آنکه هنوز دهها سال دیگر می توان آنها را مورد استفاده قرار داد ، براي بازسازی خراب می كنند ؛ تا دوباره آنها را بسازند و بفروشند و سود سرشاری از آن به دست بیاورند !
از ساختمانهای دهه ی 40 تهران و شهرهای بزرگ ديگر ، كه دست کم 30 يا 40 سال ديگر هم دوام خواهند داشت صحبت نمي كنیم ؛ از آنهائی می گوئیم ، که به بهانه توسعه شهری ، ساختمانهای 3 ، 5 يا 10 ساله را هم می کوبند ؛ که تا در زمین همان بناهای تخریب شده ، ساختمانهای مرتفع تری را بسازند ؛ و سود بیشتری را نصیب خویش بکنند !
اقتصاد مسكن را برای خانوار و بنگاه معاملات ملکی به گونهای تعريف كردهاند ؛ كه كوبيدن ساختمان های دهه ی 80 را هم به راحتی انجام می دهند ؛ و ساختن عمارتی بلندتر را ، برای آنان ( شهروندان دست اندر کار این سود جوئی ها ) ، به صرفه تر جلوه گر می نمایند .
اين كه با پول نفت و با تورم موجود در بازارهای اقتصادی کشور ( که بدترین نوع درآمد مالياتی در یک مملکت می باشد ) ؛ ساختمانهايی را در شهرهایمان خراب کنیم ، كه هنوز صد سال ديگر هم مي توانند سرپا بمانند و مورد استفاده ساکنان آنها باشند ؛ کشتار و نابود ساختن چیزی است ؛ که به سبب رواج داشتن در سراسر کشور ، و نیز جاری بودنش در سطح و عمق زندگی مردم یک جامعه ، گوئی موجودی جاندار است که با خود آنها زندگی می کند و در حرکت می باشد . از ديدگاه اقتصاد ملی ، انجام دادن چنین کاری ، ویران نمودن ساختمان هائی که با هزینه های سرسام آور بنا شده اند ؛ ضایع نمودن آنهمه مصالح ساختمانی که به بیابانها ریخته می شوند ؛ کشتن پول رایج مملکت که اصلی ترین وسیله زندگی مردم به شمار می آید ؛ حماقت محض و تباه نمودن قدرت خرید مردم ، و ادامه زندگی اقتصادی ایشان است !
چگونه " اقتصاد می كنيم " ؟ كه اين ويرانگری ها را ، به نام توسعه شهری با افتخار بر مردم ایران روا مي داريم ؟ سر به نیست کردن این جنازه متعفن ، كار دشواری است . اگر از اقتصاد دانان کشور ، برای همین دو مثال راه حل بخواهیم ؟ به خداوندی خدا سوگند خواهند خورد ، که با اتكاء به تجربه جهان و تجربه خود جمهوری اسلامی در ايران ، می توان از اين اشتباهات فاحش پرهيز كرد ؛ اما ..... ، از آنجائی كه در تمام اين سالها ، هروقت از راه حل حرفی زده شده است ، چون که هیچ گوش شنوايی يافت نگشته است ؛ کارشناسان هم ناگزیر شده اند ، که فعلا فقط به قسم خوردن بسنده بكنند!
پائیز 2571 آریائی هلند
تصور بفرمائید که استاد چینی ها باشند ، و شاگرد هم سران ابله جمهوری ننگین اسلامی . آنگاه به وضوح در خواهید یافت ، که چگونه این شاگرد بی خرد ، فقط با رونویسی کردن از " تز " اقتصادی استاد ، که تزش مناسب خود و کشور و شهروندانش است ؛ چگونه مردم ساده انگار و در هچل افتاده میهنمان ، شاهد نابودی و به فساد کشیده شدن اقتصاد اجتماعی و فردی خود و سرزمین شان خواهند بود ؟
" تز رندانه اقتصادی استاد حیله گر چینی " که شاگرد بی خردی چون آخوندهای کودن و نادان جمهوری ناشایست اسلامی آموخته ؛ و بدون توجه به نتایج و عواقب بدخیم چنین روشی ، آنهم در ایران انقلاب زده و آسیب دیده ؛ آنچه را هم که باقیمانده بود را به ورطه ی فنا و نیستی افکند !
مشهور است در محله ی چينی نشين رم در کشور ايتاليا ، هيچ چينی نمی ميرد ! در اين محله ، جنازه هر چينی مرده را ، به سرعت ناپدید و گم وگور می كنند ؛ تا گذرنامه و مدرك شناسايی اش را ، به چين بفرستند ؛ و با آن مدارك ، چينی ديگری وارد ايتاليا بشود . پليس و اداره مهاجرت ايتاليا در حیرت ماندهاند ؛ که با این ترفند چینی ها چگونه مقابله بكنند ؟ که تا با معمول شدن آن بتوانند از اینگونه اقدامات حیله گرانه چینی ها جلوگیری بکنند ؟!
DNA نخست اندیشه آزمایش
برای مسافران ، و تشخيص داده شدن فرد شصت هفتاد ساله فوت شده چینی ، از یک چينی چهل پنجاه ساله تازه وارد شده به کشور ایتالیا ، برای مأموران فرودگاه ناممكن به نظر رسید ؛ و آنها هنوز در این باره می اندیشند که از این تخلفات قانونی چینی ها در کشورشان ، که بسیار مرموز و زیرکانه به انجام می رسانند ممانعت به عمل بیاورند !
احوال اقتصاد کنونی ايران ما نيز بر همين منوال است . هر بلايی که بر سرش می آورند ، انگارآب از آب تكان نمی خورد ؛ و همه تلاشهای کارشناسان مسائل اقتصادی در کشور ، به نتیجه ای که مایلند به آن برسند منتهی نمی شود !
مسؤلان نادان و بی خرد رژیم رسوای اسلامی ، با روشی که از استاد چینی شان آموخته اند ؛ سعی می کنند که با سرعت هر چه تمامتر ، جنازه اشتباهات اقتصادی خودشان را ، با مرتکب شدن اشتباهی بزرگتر از قبلی ناپدید و گم وگور بكنند ؛ تا آثاری از آن متوفی بر جای نماند !
این کودنها به خیال خودشان ، با انجام دادن چنین کارهائی ، می توانند به راحتی بر سر ملت ایران کلاه بگذارند ؛ شاید هم در تفکرات باطل خویش ، در نظر دارند که سر مخالفان بین المللی خودشان را نیز شیره بمالند ؛ و جلوه های غیر واقعی یک اقتصاد موفق و شکوفا را به جهانیان نشان بدهند !
غافل از آنند كه در رابطه با موضوع اقتصاد ، دشوار خواهد بود که بتوان چيزی را برای مدتی طولانی پنهان كرد . بالاخره هر چه که مخفی کاری شان را با رندی کامل هم ادامه بدهند ؛ سرانجام بوی تعفن جنازه آن اشتباه به همه جا انتشار خواهد یافت ؛ و شیپور رسوائی شان را بر سر بام همه کوی و برزنهای داخل و خارج از کشور ، به صدا در خواهند آورد !
بیان دونمونه از جنازههايی كه می كوشند مخفی و یا ناپدید شان بكنند ؛ در این جا ضروری به نظر می رسد ؛ امید که برای درک مورد مطرح شده در این نوشتار كفايت هم بکند :
مثال1 – مسؤلان این حکومت بدنهاد ، به ویژه رهبر خودمحور ، دولت نادان و رئیس جمهور بی کفایت آن ، و نیز مشاوران و وزرای چپ و راست آن و این ، بدان گونه " اقتصاد كردهاند " یا در کار اقتصاد بوده اند ؛ كه در این برهه زمانی ، مردم ستمدیده و انقلاب زده ایرانی ، برای محافظت نمودن از قدرت خريد خودشان به دنبال ارز مي دوند . که تا شاید بتوانند با خریدن و فروختن آن ارزها ، مبلغی به قلک اقتصادی خانواده شان اضافه بکنند !
ده اسكناس صد يورويی ( هزار يورو) را ، که از قبل در جيب بغل كت قديمي خود جاسازی كرده بودند ؛ و با این امید که در روز مبادا به کارشان بیاید در كمد لباس نگاه ميداشتند ؛ گاه وبيگاه هم به آن سرك ميكشیدند كه یوروها سر جای خود هستند یا نه ؟ همواره هیچگونه مشاهده ای از بیشتر شدن تعداد آن اسکناسها نصیبشان نشده است !
حدود يك سال ميگذرد ، که ده اسكناس صد يوروئی ایشان ، هنوز همان ده اسكناس صد يوروئی است . تا به حال بچه اسكناسي متولد نشده است ؛ هنوز همان هزار يورو را دارند . نه سرمايه گذاری شده ، و نه اشتغالی ايجاد گشته است . از ديد اقتصاد ملی ، چنين پساندازی با بازده صفر نامیده می شود . سؤآل اين است ، چگونه " اقتصاد كردهايم " ؟ كه سرمايه گذاری یی با بازده صفر ، به بهترين امكان برای سرمايه گذاری در كشور بدل شده است ؟!
مثال 2 - آن گونه " اقتصاد كردهايم " ، كه خانوارها و بنگاه های معاملات ملکی ، که جهت رشد درآمد خویش و رونق دادن به اقتصاد خودشان ، در کار خرید و فروش ارز وارد شده اند ؛ در پی به دست آوردن سودهای احتمالی ، ساختمانهای خودشان را ، با آنکه هنوز دهها سال دیگر می توان آنها را مورد استفاده قرار داد ، براي بازسازی خراب می كنند ؛ تا دوباره آنها را بسازند و بفروشند و سود سرشاری از آن به دست بیاورند !
از ساختمانهای دهه ی 40 تهران و شهرهای بزرگ ديگر ، كه دست کم 30 يا 40 سال ديگر هم دوام خواهند داشت صحبت نمي كنیم ؛ از آنهائی می گوئیم ، که به بهانه توسعه شهری ، ساختمانهای 3 ، 5 يا 10 ساله را هم می کوبند ؛ که تا در زمین همان بناهای تخریب شده ، ساختمانهای مرتفع تری را بسازند ؛ و سود بیشتری را نصیب خویش بکنند !
اقتصاد مسكن را برای خانوار و بنگاه معاملات ملکی به گونهای تعريف كردهاند ؛ كه كوبيدن ساختمان های دهه ی 80 را هم به راحتی انجام می دهند ؛ و ساختن عمارتی بلندتر را ، برای آنان ( شهروندان دست اندر کار این سود جوئی ها ) ، به صرفه تر جلوه گر می نمایند .
اين كه با پول نفت و با تورم موجود در بازارهای اقتصادی کشور ( که بدترین نوع درآمد مالياتی در یک مملکت می باشد ) ؛ ساختمانهايی را در شهرهایمان خراب کنیم ، كه هنوز صد سال ديگر هم مي توانند سرپا بمانند و مورد استفاده ساکنان آنها باشند ؛ کشتار و نابود ساختن چیزی است ؛ که به سبب رواج داشتن در سراسر کشور ، و نیز جاری بودنش در سطح و عمق زندگی مردم یک جامعه ، گوئی موجودی جاندار است که با خود آنها زندگی می کند و در حرکت می باشد . از ديدگاه اقتصاد ملی ، انجام دادن چنین کاری ، ویران نمودن ساختمان هائی که با هزینه های سرسام آور بنا شده اند ؛ ضایع نمودن آنهمه مصالح ساختمانی که به بیابانها ریخته می شوند ؛ کشتن پول رایج مملکت که اصلی ترین وسیله زندگی مردم به شمار می آید ؛ حماقت محض و تباه نمودن قدرت خرید مردم ، و ادامه زندگی اقتصادی ایشان است !
چگونه " اقتصاد می كنيم " ؟ كه اين ويرانگری ها را ، به نام توسعه شهری با افتخار بر مردم ایران روا مي داريم ؟ سر به نیست کردن این جنازه متعفن ، كار دشواری است . اگر از اقتصاد دانان کشور ، برای همین دو مثال راه حل بخواهیم ؟ به خداوندی خدا سوگند خواهند خورد ، که با اتكاء به تجربه جهان و تجربه خود جمهوری اسلامی در ايران ، می توان از اين اشتباهات فاحش پرهيز كرد ؛ اما ..... ، از آنجائی كه در تمام اين سالها ، هروقت از راه حل حرفی زده شده است ، چون که هیچ گوش شنوايی يافت نگشته است ؛ کارشناسان هم ناگزیر شده اند ، که فعلا فقط به قسم خوردن بسنده بكنند!
پائیز 2571 آریائی هلند
به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)