۱۳۹۲ آبان ۲, پنجشنبه

از جنـــــایات تا مکافات


از احمد رضا بهارلو 
هاميلتون جردن مشاور ويژه جيمى كارتر و يكى از همه كاره هاى كاخ سفيد، درخاطرات خود، بندى را به آب داده كه از ديد بسيارى از ما سريع و الكى خوانها براى سالها،پنهان مانده است. هاميلتون جردان از طرف كارتر مامور شده بود تا در 
پاناما بديدار شاه ايران رفته وهر طور شده، اورا از سفر بمصر (و مرگ در آرامش) بازدارد.
وقتى به محمدرضا شاه ميگويد "براى چه ميخواهيد چنين سفر طولانى بمصر بكنيد؟ اينجا كه ناراحت نيستيد. اگرهم عمل جراحى لازم باشد ميتوانيد با بهترين دكترها عمل جراحى را انجام دهيد. مطمئن باشيد خيلى بدون دردسر!! ميتوانيد در پاناما بمانيد".
شاه در پاسخ اين جوجه تازه ديپلمات شده، (بنقل از خاطرات امير اصلان افشار) ميگويد: آقاى جردن، من آدمى هستم كه در حال مرگ است و ميخواهم با افتخار بميرم. نمى خواهم در بستر بيمارى در پاناما بميرم.
كارتر كه تيرش بسنگ خورده هواپيماى شاه را براى چهار ساعت روى باند فرودگاه نگاه ميدارد، و بالاخره هم فشار آمريكائيان باشرف و استخواندارى مثل راكفلر او را ناچار ميكند تا مرتكب افتضاح ديگرى نشود و بگذارد شاه ايران سفر آخر خود را آنچنان كه ميخواهد بانجام رساند و روزهاى پايان را با دوست و بزرگ مردى بگذراند چون انورسادات كبير، كه نيك ميداند "چرا او باين روز گرفتار آمده".
اما جردن در ميانه خاطرات خود به پيشنهاد فرومايه اى بنام "صادق قطب زاده"،( لات جلنبرى كه با پاسپورت سورى خود همراه با سه تن مهاجمين معروف به مثلث بيق از فرانسه بايران صادرشد، و بنشانه "عظمت مصيبت" و در خرتو خر فتح ايران شد وزير امور خارجه)، اشاره ميكند و ميگذرد. قطب زاده كه خود دوره ديده سازمان هاى جاسوسى و دنيا برهم زن بود، براى حل بحران گروگانگيرى به هاميلتون جردن پيشنهاد ميكند كه سى آى ا آمپول مخصوصى را ،كه خود او قطعا خوب با اثرات آن آشنا بوده،(براى بسيارى كه پيش از انقلاب بدست انقلابيون سربنيست شدند تا زمينه براى ضربت بزرگ فراهم شود شايد و قطعا ازين روش ها استفاده شد) به شاه ايران تزريق كند، تا موجب مرگ در ظاهر طبيعى او شود. مرگ شاه بهر وسيله تنها دغدغه خاطر نابكارانيست كه نيك ميدانند اين ملت روزى نزديك از اين خواب جنون بيدار خواهد شد و بجستجوى جبران آنچه با شاه و با خود كرده برخواهد آمد.
اين يك پيشنهاد جديست كه جردن بهمين خاطر در خاطرات خود نقل كرده و شايد بتوان بعدها بيشتر از پيامد هاى آن آگاه شد. اما همين يك سطر عمق رذالت و بى تقوائى كل اين مهاجمين را نشان ميدهد كه در قالب آزادى خواهان در معيت خمينى بر سر ايرانيان خراب شدند.
ملاحظه كنيد سقوط اخلاقى دنيا بكجا رسيده كه وزير امور خارجه كشورى گوش شنوائى بيابد وبه مشاور ويژه رئيس جمهور آمريكا چنين پيشنهاد شرم آورى را كه به پادشاه كشور متحد و دوست خود آمپول مرگ تزريق كند، اصولا مطرح كند.
اما سرنوشت خود اين فرومايه چه بود؟
ظاهر قضيه اينست كه خمينى اورا اعدام كرد. اما كارى كه با او شد بروايت شاهدى، چيزى مخوف تر از اعدام خشك خالى بود، كه روزى عرض خواهد شد.

به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed