کشمکش میان ایران و غرب شدت یافته است. جمهوری اسلامی ایران میگوید موشکهای دوربرد خود را آزمایش خواهد کرد و تنگه هرمز را خواهد بست. مفسران رسانههای آلمانی درباره این تهدیدها و پیامدهای احتمالی تحقق آن قلم زدهاند.
دهم دی ۱۳۹۰ برابر با سی و يکم دسامبر ۲۰۱۱
ایران در روزهای اخیر نخست با تهدید به بستن تنگه هرمز به عنوان مهمترین راه برای انتقال نفت از طریق کشتیهای نفتکش و سپس با اعلام تصمیم خود برای آزمایش موشکهای دوربرد توجه رسانههای غرب را بیش از پیش به خود جلب کرد.
در رسانههای آلمانی از جمله این پرسش مطرح شده که آیا ممکن است آنچه هماکنون در خلیج فارس میگذرد به بحرانی جهانی بیانجامد؟
به طور معمول سالانه حدود یک سوم نفتی که در جهان از طریق راه دریایی انتقال مییابد از تنگه هرمز عبور میکند و این عبارت است از روزانه ۱۵میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه که با ۱۳ نفتکش حمل میشوند. تنگه هرمز راه اصلی برای انتقال نفت تولیدی ایران، کویت و امارات متحده عربی است.
پیامدهای بستن تنگه هرمز
روزنامه "دی تسایت" در پاسخ به این پرسش که مسدود کردن تنگه هرمز توسط ایران چه پیامدی میتواند برای انتقال نفت داشته باشد، می نویسد: «اگر این راه مهم عبور کشتیهای نفتکش مسدود شود، شاهد پیامدهایی محسوس برای تامین انرژی در سطح جهان و بهای نفت خواهیم بود. تا حدود ۴۰ درصد نفتی که در سراسر جهان توسط نفتکشها حمل میشود از این تنگه در جنوب خلیج فارس عبور میکند، و این ۱۷ درصد کل نفت مورد مصرف در سراسر دنیاست، زیرا در این میان بخش فزایندهای از نفت توسط لولههای نفتی از کشورهای تولیدکننده به کشورهای مصرفکننده میرسد.»
"دی تسایت" مینویسد که تنها خود ترس از کمبود نفت میتواند باعث افزایش بهای نفت شود، و این خود تهدیدی برای رشد اقتصاد جهانی است که هنوز زیر تاثیر آسیبهای بحران مالی جهانی قرار دارد.
به نوشته این هفتهنامه، کارشناسان میگویند که این درست قصد ایران است که غرب را با تهدید زیر فشار بگذارد و نیز از بالا رفتن بهای نفت سود ببرد، آن هم با توجه به اینکه روحانیت حاکم در ایران تاثیرات تحریمهای اقتصادی را به مرور دریافته است.
برخورد نظامی
چند سال است که موضوع احتمال حمله نظامی به ایران مطرح میشود. اما بخصوص پس از انتشار گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی که تاییدگر ظن موجود درباره تلاش ایران برای دستیابی به سلاح اتمی بود، بیش از پیش این موضوع در رسانهها مورد بحث بوده است. در چند روز اخیر تهدیدهای ایران به بستن تنگه هرمز باز موجب بالا گرفتن این بحث شده است.
نویسنده "دی تسایت" معتقد است که ایران تن به این خطر نخواهد داد که وارد جنگی آشکار شود، زیرا از لحاظ نظامی این کشور قادر به مقابله با آمریکا نیست. ناوگان پنجم آمریکا در بحرین مستقر است که در ۵۰۰ کیلومتری تنگه هرمز قرار دارد.
"دی تسایت" اشاره میکند به اینکه در دوره شکوفایی "بهار عربی"، اکثریت شیعی در بحرین بر خاندان حاکم در این کشور که سنی مذهب است شورید و خواستار گشایش سیاسی شد. تسایت مینویسد که عملیات مخفیای که ایران بوسیله آن در بازار مواد خام ناامنی ایجاد کند محتمل است. برای مثال معلوم نیست اگر افرادی به شکل دزدان دریایی به کشتیهای تجاری حمله کنند، چه کسی پشت قضیه است.
مفسر روزنامه "فرانکفورتر روندشاو" گمانههایی مشابه "دی تسایت" را به طور موجز بیان میکند، آنجا که در مورد اوضاع خلیج فارس مینویسد: «نه ایران و نه آمریکا علاقهای به جنگی که تحرکی غیرقابل کنترل ایجاد کند ندارند. برای همین هم ایران در دهه جاری دارای سلاح اتمی خواهد شد. همه با این مسئله کنار خواهند آمد. در بحرین، که مهمترین پایگاه نظامی آمریکا در خاورمیانه در آن قرار دارد، در دوره "بهار عربی" اکثریت شیعی علیه رژیم سنی برخاست. این جنبش با کمک عربستان سعودی که با اسلحه آمریکایی تامین میشود سرکوب شد. اما اگر دیکتاتوری دینی در ریاض سقوط کند چه پیش خواهد آمد؟ احتمالا قدرت انفجاری آنجا بیشتر خواهد بود تا در بمب ایران.»
در دوره جنگ ایران و عراق هم تهدیدهایی برای بستن تنگه هرمز وجود داشته و در آن زمان هم آمریکا اعلام کرده بود چنین اقدامی را تحمل نخواهد کرد. در ۱۸ آوریل ۱۹۸۸ کشتیهای جنگی آمریکایی، چهار روز پس از اینکه یک کشتی جنگی آمریکایی روی مین رفته و غرق شده بود، هفت قایق و یک کشتی ایرانی را غرق کردند.
در ژوئن همان سال نیروهای دریایی آمریکایی هواپیمایی ایرانی را بر فراز خلیج فارس هدف قرار داده و سرنگون کردند، زیرا به گفته خودشان به اشتباه خیال کرده بودند که هواپیمای جنگی است. ۲۹۰ مسافر در این حادثه کشته شدند.
"دی تسایت" نظر کارشناسان آمریکایی را نقل میکند که تهدیدهای ایران برای بستن تنگه هرمز را تهدید توخالی ارزیابی میکنند، و این تهدیدها را نشانه آن میدانند که تحریمهای اقتصادی کارگر بوده است. آنها همچنین معتقدند که روحانیت حاکم میترسد که تحریمها باز تشدید شود و تحریم نفت ایران را نیز شامل شود.
فرانسه هم در مورد بستن هرمز موضعگیری کرد بهطوری که سخنگوی وزارت امور خارجه این کشور گفت، این تنگه مکانی است بینالمللی و در نتیجه همه کشتیها، فرقی نمیکند متعلق به کدام کشور باشند، حق عبور از آن را دارند.
"دی تسایت" همچنین اشاره میکند که تنها کشورهای غربی نگران تنشهای فزاینده در خلیج فارس نیستند. چین هم خواستار حفظ ثبات و آرامش در این منطقه شده و رسانههای چینی گمانهزنی درباره جنگ با ایران را نادرست خواندهاند.
در همین زمینه روزنامه "نویه اوسنابروکر" تفسیری منتشر کرده که در آن تهدیدهای ایران را چندان تحققپذیر نمیداند و در باره آن چنین داوری میکند: «البته ایران میتواند در تنگه هرمز که عرض آن فقط ۵۰ کیلومتر است چند نفتکش را غرق کند. اما پس از تنها چند روز احتمالا چیزی از نیروی دریایی و هوایی ایران بر جای نمیماند، چون حمله متقابل آمریکا و متحدان اروپایی آن مهلک خواهد بود. از آنجا که چین و روسیه هم به هیچ وجه تحمل نخواهند کرد که آیتاللههای متعصب شریان حیاتی نفت را کنترل کنند، احتمال دارد که شورای امنیت سازمان ملل متحد با ماموریتی نظامی موافقت کند. این به معنای آغاز پایان جاهطلبیهای اتمی ایران و حاکمان آن خواهد بود. از این رو ایران از عملی کردن تهدیدات خود خودداری خواهد کرد.»
فروش اسلحه به عربستان به چه معناست؟
"دی تسایت" موضوع فروش تسلیحات آمریکایی به عربستان سعودی را مطرح میکند که خبر آن در روزهای اخیر و پس از مطرح شدن تهدیدهای ایران در مورد تنگه هرمز بسیار مورد توجه قرار گرفت. اما به گفته این هفته نامه، فروش این تسلیحات در چارچوب معاملهای است که یک سال پیش صورت گرفته و در نتیجه نمیتوان آن را در رابطه مستقیم با تنشهای اخیر میان ایران و غرب دانست. در ضمن به نوشته "دی تسایت"، قرار است هواپیماهای جنگی آمریکایی در سال ۲۰۱۵ تحویل عربستان داده شود و در نتیجه نمیتواند به کار کشمکش احتمالی کنونی بیاید.
اما به هر حال از نظر این هفته نامه آلمانی، خرید تسلیحات توسط عربستان تاییدگر این است که با وجود تبلیغاتی که در مورد دوستی میان برادران مسلمان میشود، اکثر اعراب ایرانیان را "دشمنی قدیمی" میدانند و حتی عربستان سعودی در اینکه حاکمیت جمهوری اسلامی را تهدیدی برای خود ببیند، دست کمی از اسراییل ندارد .
چشمانداز رفع تنش میان ایران و آمریکا
در پایان "دی تسایت" این پرسش را مطرح میکند که چگونه میتوان کشمکش میان ایران و غرب را در درازمدت حل کرد. به نظر نویسنده این هفتهنامه ایران و آمریکا دارای دو خواست متضاد هستند. آنجا که آمریکا رفع تنش را منوط میبیند به اینکه «ایران برنامه اتمی نظامی خود را متوقف کند، اجازه بازرسی کامل به بازرسان آژانس بینالمللی اتمی بدهد، از گروههای تروریستی دیگر حمایت نکند، حق موجودیت اسرائيل را به رسمیت بشناسد و باقی کشورهای منطقه را به عنوان شرکایی با حقوق برابر بنگرد».
اما به نوشته "دی تسایت"، برعکس ایران از آمریکا میخواهد که «ملاها را به عنوان حاکمان مشروع ایران به رسمیت بشناسد، ایران را قدرت برتر در منطقه و تاثیرگذار در رشد همسایگانش مثل عراق و افغانستان بداند و با ایران به عنوان شریکی همسطح خود در منطقه رفتار کند.»
***
جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه علی خامنه ای “ پشت هیاهوی جمهوری اسلامی
نسرین ستوده: مادرانه بمان!
طراح : دوست سبز
طراح : دوست سبز
نسرین ستوده در سپتامبر ۲۰۱۰ به اتهام هایی چون تبلیغ علیه نظام، اقدام علیه امنیت ملی، عدم رعایت حجاب اسلامی در ویدیوی یک سخنرانی، و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر بازداشت شد
شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل در مطلبی که در سی دسامبر در روزنامه وال استریت جورنال منتشر شد می نویسد: رژیم مذهبی که بر ایران حکومت می کند، با تشدید فشارو سرکوب در داخل کشور و رفتار تهدیدآمیز در خارج از مرزهایش در معرض انفجاری تدریجی ست. اما آیا جامعه بین المللی در حمایت از مردم ایران و پاسخگو کردن رژیم آن براستی آنچه در توان دارد، انجام می دهد؟
در این که نزاع های درونی، کشتی رهبری ایران را به گل نشانده و اختلاف های میان رهبر جمهوری اسلامی، علی خامنه ای، با رئیس جمهوری اسلامی، محمود احمدی نژاد و دار و دسته اش، روز به روز عمیق تر می شود، تردیدی نیست. اقتصاد بیمار ایران ، درسایه تورم و بیکاری ناشی از دهه ها مدیریت ناکارآمد در حال فروپاشی ست. با آن که نارضایی عمومی به شور و شدت پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ نیست، اما آتش نزاع میان شهروندان و دیکتاتورها همچنان در زیر خاکستر روشن است. از نظر سیاست خارجی، خصومت نظام با هنجارهای بین المللی ، مانند تهدید به بستن تنگه هرمز این کشور را بیش از پیش منزوی کرده است.
در داخل کشور، حکومت با تجدید حملات خود به دانشجویان، رهبران جامعه مدنی و مدافعان حقوق بشر، مانند دوست و همکارم نسرین ستوده ، فضایی از رعب و هراس آفریده است. نسرین با پذیرفتن وکالت معترضان و به چالش خواندن قوانین ایران که زنان و کودکان را از حقوق اساسی بشری خود محروم می کند، دشمنی حاکمان ایران را به جان خرید. او همچنین از فعالان کمپین یک میلیون امضا برای لغو قوانین تبعیض آمیز علیه زنان در ایران بود.
در سپتامبر ۲۰۱۰ مقام های ایران نسرین را به اتهام هایی چون تبلیغ علیه نظام، اقدام علیه امنیت ملی، عدم رعایت حجاب اسلامی در ویدیوی یک سخنرانی، و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر، سازمانی غیردولتی که من هم از موسسانش بوده ام، بازداشت کردند. سپس در ژانویه ۲۰۱۰ او را به ۱۱ سال زندان و محرومیت از وکالت به مدت ۲۰ سال محکوم کردند.
نسرین از آن زمان در زندان است و بیشتر مدت زندانش را در انفرادی گذرانده و در این مدت بندرت اجازه ملاقات با خانواده خود را داشته است.
دو فرزند کوچک نسرین به خاطر وضعیت مادرشان لطمه های روانی عمیق دیده اند . به گفته اعضای خانواده، در چند دیدار معدودی که بچه ها با مادرشان داشته اند به طرزی دلخراش می گریسته اند. شوهر نسرین نیز بارها از حق ملاقات با او محروم شده. نسرین تا به حال دوبار به خاطر بدرفتاری ماموران دست به اعتصاب غذا زده و وضعیت سلامتش به شدت نگران کننده است.
گروه کار سازمان ملل در مورد بازداشت های خوسرانه در ماه مه به بررسی وضعیت نسرین پایان داد و اخیرا نظر خود را درباره آن منتشر کرده است. به نظر این گروه کاری، جمهوری اسلامی تعهدات خود را به منشور حقوق بشر سازمان ملل و نیز به میثاق بین المللی حقوق سیا سی و مدنی نقض کرده است. در بیانیه ی که این گروه منتشر کرده آمده است:«بازداشت خانم نسرین ستوده به دلیل استفاده او از حقوق و آزادی های مسلم او و فعالیتش به عنوان مدافع حقوق بشر صورت گرفته است». این بیانیه تاکید می کند:« هیچ دلیلی برای توجیه سلب و محدود کردن این حقوق وجود ندارد».
قوه قضائیه جمهوری اسلامی احتمالا با در نظر گرفتن برخورد ناگواری که در یک اجلاس حقوقی بین المللی با آن روبرو شد، اخیرا مدت زندان نسرین را به شش سال تخفیف داده است. هرچند که حتی یک روز گذراندن در زندان نیز غیرقانونی ست. آزادی بی قید و شرط او و هزاران زندانی سیاسی دیگر، که در زندان های جمهوری اسلامی می پژمرند، خواستی ست که برآوردنش مدت هاست به تاخیر افتاده است.
حکومت ایران بدون فشار از خارج تن به رعایت حقوق بشری شهروندان خود نمی دهد. از همین رو جامعه بین المللی باید با مدافعان ایرانی حقوق بشر همکاری کند و فعالیت های آنان را به صورت جمعی و هماهنگ تقویت نماید. شورای امنیت سازمان ملل باید به فوریت وضعیت دردناک حقوق بشر در ایران را مد نظر قرار دهد. تعیین گزارشگر ویژه برای بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران اولین قدم مثبت در آن راه بود. اما رژیم تهران با ناسازگاری و رد همکاری با این گزارشگر اورا از انجام ماموریت خود بازداشته است. تنها شورای امنیت سازمان ملل است که می تواند با اهرم های فشاری که در اختیار دارد، حاکمان جمهوری اسلامی را به معنای واقعی از نقض مداوم حقوق اولیه بشری شهروندانش بازدارد.
خانم عبادی در ادامه می نویسد تحریم های بین المللی علیه ناقضان حقوق بشر باید هرچه بیشتر و عمیق تر شود. تصمیم سیاست گذاران آمریکا و اروپا به تحریم فرماندهان سپاه پاسداران ، ماموران وزارت اطلاعات و دیگر مقام های ارشد مسئول در سرکوب معترضان به انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۰۹ قابل تقدیر است. اما رده دیگری از ماموران هستند که کمتر دیده می شود. آنان رده های میانی در سپاه پاسداران، بسیج، و نیروی انتظامی اند که همان قدر در این سرکوب ها مسئولیت داشته و باید مجازات شوند. آمریکا و اتحادیه اروپا باید دارایی های آنان را مسدود کنند و از صدور ویزا برای آنان و اعضای خانواده شان جلوگیری کنند. دادگاه جنایی بین المللی نیزبا خواست و حمایت شورای امنیت قادر خواهد شد با داشتن مدارک کافی این متجاوزان را محاکمه کند.
سرانجام آن که جامعه بین المللی باید صدای خود را در رساندن رنج و عذاب مردم ایران به گوش ها بلند تر کند. برای رسیدن روزی که نسرین و دیگر ناراضیان ایرانی بتوانند آزادانه در خیابان های ایران قدم بزنند، به برنامه ریزی مبتنی بر ارزش ها و نگرش های اخلاقی نیاز داریم. برای رسیدن به چنین روزی، جامعه بین المللی باید شجاعانه در جهت آرمانهای والای خود عمل کند.
VOA/KG/DK/DW/MAR
به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)